زندگینامه میرزا تقی‌خان امیرکبیر

آموزشی

۹ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است


آشنایی با کنگره:

کنگره ملی امیر کبیر؛ امیر وقف با رویکرد تبیین شخصیت امیرکبیر؛ در چهار بخش اصلی «علمی»، «ادبی»، «هنری» و «فضای مجازی» آثار علاقمندان به شرکت در کنگره را دریافت میکند. «علمی»، «ادبی»، «هنری» و «فضای مجازی» آثار علاقمندان به شرکت در کنگره را دریافت میکند.
1) بخش هنری؛ شامل: فیلم، عکس، طراحی پوستر، انیمیشن، کلیپ‌، موسیقی، مستند، نقاشی، موشن، کاریکاتور و طراحی لوگو
2) بخش ادبی؛ شامل: خاطره، داستان، شعر، متن ادبی و دلنوشته

3) بخش مجازی؛ شامل: سایت، وبلاگ‌، نرم افزار و شبکه های اجتماعی
4) بخش علمی؛ شامل: ارسال مقالات علمی

  • محمدصادق فیروز

ام


میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته می‌‌شد و عناوین و القابی که به دست آورد بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد).

محمد تقی پسر کربلایی قربان، آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود که در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول گشت و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد تا جایی که وی را همراه هیاتی سیاسی به روسیه فرستاد و در نامه‌ای در مورد هوش و نبوغ میرزا تقی خان چنین نوشته:

خلاصه این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می‌‌گذارد. باش تا صبح دولتش بدمد.

در این ماموریت که برای عذرخواهی از قتل گریبایدوف که در ایران رخ داده بود، انجام می‌‌شد، از تزار روسیه معذرت خواست و طوری عمل نمود که مورد تائید و پسند تزار و دربار ایران قرار گرفت. امیرکبیر در سفر به روسیه به مؤسسات فرهنگی، نظامی و اجتماعی آنجا توجه نمود و به این فکر بود که راه ترقی ایران نیز داشتن دانشگاه و تشکیلات نظامی و فرهنگی منظم است.

دومین ماموریت وی رئیس هیات سیاسی ایران به ارزنة‌الروم برای حل اختلاف مرزی بین ایران و امپراتوری عثمانی بود. در این ماموریت که نزدیک به دو سال طول کشید علاوه بر آشنایی با زدو بندهای سیاسی شرق و غرب با دلیری خاصی توانست اختلاف مرزی را به نفع ایران پایان دهد و محمره و اراضی وسیع طرف چپ شط العرب را که مورد ادعای عثمانی‌ها بود به ایران ملحق کرد. این اقدام و پیشنهادهای مفید امیرکبیر، مورد عناد و حسادت حاجی میرزا آغاسی قرار گرفت.

چون محمد شاه مرد، ناصرالدین میرزا که قصد حرکت به تهران و نشستن بر تخت سلطنت را داشت نمی‌توانست حتی هزینه سفر خود و همراهان را به تهران تهیه کند در این هنگام که امیرکبیر در تبریز و ملقب به امیر نظام بود با ضمانت شخصی پول فراهم کرد و ناصرالدین شاه را به تهران آورد اما درباریان حتی مهد علیا مادر ناصرالدین شاه که در زد و بندهای سیاسی خارجی دست داشت مخالف امیر بودند، ولی ناصرالدین شاه هر روز بر مرتبه و مقامش می‌‌افزود تا جایی که ملقب به امیرکبیر و صدراعظم گردید. در مدت کوتاهی که امیرکبیر صدراعظم بود(در حالی که ناصرالدین شاه در آغاز سلطنت فقط 16 سال داشت) با نبوغ خاص و احساسات پر شور میهن پرستی خود، اقداماتی بس ارزنده کرد.

نخست به امنیت داخلی پرداخت. سالار را که در خراسان گردنکشی می‌‌کرد و از جانب روس‌ها و انگلیسی‌ها حمایت می‌‌شد سرکوب کرد. در نامه‌هایی که به نمایندگان سیاسی و نظامی روس می‌‌نوشت و در جواب‌هایی که می‌‌داد، دلیری و ثبات رای و میهن پرستی موج می‌‌زند.

پس از برانداختن سالار از خراسان، فارس و بلوچستان را آرام ساخت و در همه مناطق عشیره نشین و هر جا که ممکن بود آشوبی برخیزد قراول خانه ایجاد نمود و در سراسر مملکت امنیت برقرار گشت.

در دوره صدارت امیرکبیر ترکمانان که همواره از مدتها پیش به نقاط دور و نزدیک مناطق اطراف خود حمله می‌‌کردند به هیچ اقدام خلافی دست نزدند.

امیرکبیر اقدامات فراوانی در دوره کوتاه صدارت خود به شرح زیر نمود:

ایجاد امنیت و استقرار دولت.

تنظیم قشون ایران به سبک اروپایی.

ایجاد کارخانه‌های اسلحه سازی.

اصلاح امور قضایی.

جرح و تعدیل محاضر شرع.

تأسیس چاپارخانه.

تأسیس دارالفنون.


روزنامه وقایع اتفاقیه

بنای روزنامه وقایع اتفاقیه به سال 1267 از ارزنده ترین تأسیسات اجتماعی امیر است. 

بنیانگزار روزنامه در ایران میرزا صالح شیرازی است. از شاگردانی بود که در زمان عباس میرزا برای تحصیل علوم جدید به انگلستان رفت. ضمناً به ذوق خود فن چاپ را آموخت، و از جمله کسانی است که در ایران مطبعه سنگی را تأسیس نمود. به علاوه او را پیشرو اندیشه های سیاسی جدید مغرب زمین در ایران می شناسیم. میرزا صالح نخستین روزنامه ایران را در زمان محمد شاه به سال 1252 در تهران بر پا کرد. روزنامه ای بود که ماهی یکبار با چاپ سنگی منتشر می شد، و بیش از چند سالی دوام نکرد.  

ذهن امیر درباره روزنامه و ارزش سیاسی و مدنی آن خوب روشن بود، و از روزنامه های فرنگستان آگاهی داشت. حتی خوانده بود که: در شهر فرانکفورت آلمان (امیر اساساً به دولتهای آلمانی توجه خاص داشت) باسمه کردن کاغذ اخبار که از تاریخ 1651 مسیحی.. بنا شده، الی حال مطلقاً بسته نشده، و همیشه در کار باسمه اخبار است. توجه میرزا تقی خان معطوف به دو معنی بود: یکی اطلاع یافتن دولت از اوضاع جهان، و دیگر پرورش عقلانی مردم و آشنا کردن آنها به دانش جدید و احوال دیگر کشورها. 

شماره اول روزنامه وقایع اتفاقیه روز جمعه پنجم ربیع الثانی 1267 (هفتم فوریه 1851) انتشار یافت. در صفحه اول علامت شیر و خورشید ایران و عبارت "یا اسدالله الغالب" نگاشته شده بود. این شماره به عنوان "روزنامچه اخبار دارالخلافه تهران" منتشر گردید. از شمارهً دوم به نام "وقایع اتفاقیه" خوانده شد. و تا ده سال بعد (1277 ه.ق.) به همین اسم نشر می شد. در این سال هنگام تصدی میرزا ابوالحسن خان غفاری کاشانی صنیع الملک، نام آن تغییر کرد و از شماره 474 به روزنامه "دولت علیه ایران" مبدل شد؛ و ضمناً به شکل روزنامه مصور درآمد. این نخستین روزنامه مصوری است که در ایران انتشار یافت. دیری نگذشت که دوباره اسم آن تغییر کرد و به روزنامه "دولتی" بدل شد. پس از آن به نام "روزنامه ایران" منتشر گردید و تا انقلاب مشروط همین اسم را حفظ کرد. 

وقایع اتفاقیه روزنامه هفتگی بود، با چاپ سنگی بطبع می رسید. شیوه نگارش آن ساده و روشن و بکلی خالی از تقلید و تکلف بود. تا شماره هفدهم آن روزهای جمعه پیش از ظهر انتشار می یافت، از شماره هجدهم به بعد انتشارش به روزهای پنجشنبه موکول گردید. تا شماره 656 انتشار هفتگی آن مرتب بود، از آن پس گرفتار بی نظمی شد. بهای تک شماره آن در سرتاسر ایران ده شاهی، و اشتراک سالیانه اش 24 ریال بود. چون به گوش دولت رسید که کارکنان ولایات سوای بهای روزنامه چیزی از مردم به نام"خدمتانه" گرفته اند؛ اعلام شد که قیمت آن "در کل شهرهای ممالک محروسه بدون اخراجات دیگر" همان ده شاهی است، و مطالبه کردن چیزی بیش از آن "بسیار خلاف رأی امنای دولت" است. 

مدیر روزنامه، حاجی میرزا جبار ناظم المهام کنسول سابق ایران در بغداد بود. "مباشر" روزنامه "ادوارد برجیس" انگلیسی، و نویسنده آن "عبدالله ترجمه نویس" بود.  روزنامه در مطبعه حاجی عبدالمحمد استاد مطبعه چی چاپ می گردید. حیف که میرزا صالح دوست دیرین امیر درگذشته بود، وگرنه هیچ کس شایسته تر از او برای کار روزنامه نبود.  

نشر علوم جدید.

فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات وتدریس در ایران.

استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان.

ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی.

ایجاد روزنامه و انتشار کتب.

ترویج ساده نویسی و لغو القاب.

بنای بیمارستان و رواج تلقیح عمومی آبله.

مرمت ابنیه تاریخی.

مبارزه با فساد و ارتشاء(که چون مرضی مزمن در همه شئون زندگانی ایران رخنه کرده بود).

تقویت بنیه اقتصادی کشور.

ترویج صنایع جدید.

فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی.

استخراج معادن.

بسط فلاحت و آبیاری.

توسعه تجارت داخلی و خارجی.

کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور.

تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی.

اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه.

اقدامات مذکور در واقع شامل همه شئون کشوری می‌‌شد. با لغو یا کسر مقرری‌ها و مستمری ها، عده‌ای با وی دشمن شدند اما چون همین مستمری‌ها که قبلاٌ دیر به دست صاحبان آن می‌‌رسید در روزگار امیر مرتباً بدانها داده می‌شد، تا حدی آنها را راضی کرد. وضع بودجه مملکتی سر و صورتی یافت تا جایی که امیرکبیر حقوق ناصرالدین شاه را نیز محدود کرد.

جلو بذل و بخشش‌های او را گرفت و اگر حواله‌ای از شاه می‌‌رسید جواب می‌‌نوشت که اگر این پول پرداخت شود از بودجه بسیار کم می‌شود. در برقراری مستمری برای اشخاص دولتهای خارجی اعمال نفوذ می‌‌کردند تا به موقع بتوانند از وجود آنها در بروز شورش و آشوب و اخلال استفاده کنند.

در این نامه که ملاحظه می‌شود: گاهی به خاک پای همایونی معلوم می‌شود فدوی در وجوه مخارج التفاتی قبله عالم مضایقه و خودداری می‌کند این قدر بر رای همایون آشکار باشد که به خدا من جمیع عالم را برای راحتی وجود مبارک همایونی می‌‌خواهم اگر گاهی جسارتی شود از این راه است. می‌‌خواهد که خدمت شما از جهت پول مخارج لازمه معطل نماند... خود فدوی دیناری به احدی نخواهد داد. آن وجه را که باید به مردم بدهید به مخارج لازمه قشون پادشاهی می‌‌دهد. قبله عالم انشاء الله عیدی مرحمت می‌‌فرمائید ... زیاده جسارت نمی‌ورزد.

دانش و فرهنگ جدید دارالفنون

اندیشه امیر در بنای دارالفنون از یک سرچشمه الهام نگرفته بود، بلکه حاصل مجموع آموخته های او بود. آکادمی و مدرسه های مختلف روسیه را دیده بود؛ در کتاب جهان نمای جدید که به ابتکار و زیر نظر خودش ترجمه و تدوین شد، شرح دارالعلمهای همه کشورهای غربی را در رشته های گوناگون علم و هنر با آمار شاگردان آنها خوانده بود؛ و از بنیادهای فرهنگی دنیای جدید خبر داشت.   

وجهه نظر امیر را در ایجاد دارالفنون باید بدرستی بشناسیم. ذهن امیر در اینجا در درجه اول معطوف به دانش و فن جدید بود، و بعد به علوم نظامی توجه داشت. این معنی از مطالعه تطبیقی برنامه درسهای دارالفنون، و نامه های امیر راجع به رشته تدریس استادانی که استخدام شدند، روشن می گردد.  رشته های اصلی تعلیمات دارالفنون بنحوی که او در نظر گرفته بود عبارت بودند از: پیاده نظام و فرماندهی، توپخانه، سواره نظام، مهندسی، ریاضیات، نقشه کشی، معدن شناسی، فیزیک و کیمیای فرنگی و داروسازی، طب و تشریح و جراحی، تاریخ و جغرافیا، و زبان های خارجی. مدرسه هفت شعبه داشت، و پاره ای مواد مزبور مشترک بود.  در ضمن باید دانسته شود که برای فنون نظامی دستگاه تعلیماتی جداگانه ای در خود تشکیلات لشکری تعبیه نهاد، و شعبه علوم جنگی دارالفنون مکمل آن بشمار می رفت.  

سنگ بنای دارالفنون در اوائل 1266 در زمین واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد. نقشه آن را میرزا رضای مهندس که از شاگردانی بود که در زمان عباس میرزا برای تحصیل به انگلستان رفته بود کشید؛ و محمدتقی خان معمارباشی دولت آن را ساخت. و شاهزاده بهرام میرزا به کار بنائی آن رسیدگی می کرد. ساختمان قسمت شرقی دارالفنون تا اواخر 1267 به انجام رسید و مورد استفاده قرار گرفت. بـقـیـه آن تا اوایــل سـال 1269 پایان یافت. چهار طرف مدرسه را پنجاه اطاق "منقش مذهب" هر کدام به طول و عرض چهار ذرع ساخته جلو آنها را ایوانهای وسیع بنا نمودند. در گوشه شمال شرقی تالار تئاتر احداث شد. در پشت دارالفنون کارخانه شمع کافوری و آزمایشگاه فیزیک و شیمی و دواسازی برپا نمودند. چاپخانه ای هم ضمیمه آن گردید، به علاوه کتابخانه و سفره خانه ای ساختند. در ورودی دارالفنون به طرف خیابان ارک "باب همایون" باز می شد؛ در کنونی آن در خیابان ناصریه به سال 1292 ساخته شد.   

امیرکبیر علاوه بر وصول مالیات معوقه و افزودن به درآمد دولت بر توسعه کشاورزی و تجارت نیز افزود، از اسراف و تبذیرها جلوگیری می‌‌کرد.

در گماشتن افراد صالح و صدیق بر سر کارها و طرد اشخاص نالایق اهتمام بسیار می‌‌نمود. با متحداشکل کردن سپاه ایران – کارخانه اسلحه سازی در ایران تأسیس کرد که روزانه 1000 تفنگ می‌‌ساخت.

در بسط فرهنگ و استخدام استادان خارجی دقت بسیار می‌‌کرد و برای استخدام استادان شرایط خاصی وضع نمود. در چاپ و انتشار کتب و تأسیس روزنامه وقایع اتفاقیه کوشش بسیار نمود.

اقدامات انقلابی و ملی امیرکبیر سبب شد که گروهی استفاده جو، بنای تحریک نسبت به وی بگذارند تا جایی که فرمان عزل و قتل امیر کبیر را از ناصرالدین شاه گرفتند او را در حمام فین کاشان در ربیع الاوّل سال 1268 توسّط حاجی علی خان حاجب الدوله کشتند اما باید دانست بقول اندیشمند فرهیخته کشورمان ارد بزرگ  : برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است. و امیر کبیر هیچگاه برای انجام امور درست مملکتی پیش اجنبی سر خم نکرد و آبادی و پیشرفت کشور انگیزه واقعیش بود .

18 دی مصادف است با شهادت میرزا تقی خان امیرکبیر، ستاره بی نظیر تاریخ ایران زمین که صد و پنجاه و اندی سال پیش به عنوان صدراعظم ایران درخشید و در کمتر از سه سال و دو ماه بعد از شروع صدارتش خاموش شد. آشپززاده ای که به دلیل استعدادش مورد توجه قرار گرفت و توسط قائم مقام، والامقامی آگاه و وطن پرست شد.

میرزا تقی ‌خان فراهانی از نوادر تاریخ کشور ماست. روحیه اصلاح طلب و عشق عمیق وی به استقلال و آزادی و اقتدار ملت مسلمان ایران، زمانی به فریاد دادخواهی ملت مظلوم لبیک گفت، که می‌رفت تمامی ثروت و عزت کشور برای همیشه در کام جهنمی استعمار و استکبار جهانی بلعیده شود. زمانی که دربار فاسد پادشاهی و رجال سیاسی سر سپرده، مزدورانه و مزورانه علناً سنگ بندگی طاغوت‌های شرق و غرب را به سینه می‌زدند و بی‌شرمی و گستاخیشان به حدی رسیده بود که حتی کوششی در اختفای بندهای اسارت و یوغ بندگی و بردگی خویش نمی ‌نمودند. امیرکبیر در برابر دشمنان دین و مجریان سیاست استعماری، یک تنه قیام کرد و پوزه استکبار و عمّال داخلیش را به خاک مالید.
طی حدود یک قرن و نیم که از شهادت امیر به دست جیره‌خواران و سر سپردگان طاغوت می‌گذرد، دوست و دشمن در ستایش از این روح آزاده و شخصیت مقتدر سخن گفته‌اند. همه متفق ‌القول اعتراف کرده‌اند که مصلحی چنین تشنه اصلاح، سیاستمداری چنان شیفته استقلال و زمامداری چنین خیرخواه ملت، نه تنها در تاریخ دو هزار و چند ساله ایران بلکه در تاریخ جهان، کم نظیر و کمیاب است. اصلاحات داخلی در زمینه اعتلای فرهنگ، تنظیم اقتصاد و تطهیر عرصه سیاست کشور، اقدام در جهت احیای دین و بسط عدالت در سطح جامعه، مبارزاتش در جهت قطع نفوذ اجانب و استعمارگران، و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور که طی سه سال و اندی صدارت میرزا تقی‌خان امیر کبیر انجام گرفت، همه شایسته تحسین است.

 سرگذشت امیرکبیر و اهداف اصلاحی و ضد استکباری این مرد سیاسی لایق، این مسلمان متدیّن و وظیفه شناس و ... و مصلح بزرگ دینی و اجتماعی و نقش استکبار جهانی در سرکوبی، عزل، تبعید و سرانجام شهادت وی از آن رو شایسته مطالعه و بررسی است که پرده از خیانت‌ها و جنایت‌های استعمارگران شرق و غرب در کشورهای عقب نگاه داشته شده برداشته و ما را وامی‌دارد که هر چه مصمم‌تر و با آگاهی هرچه بیشتر به دسیسه‌های استکبار جهانی پی‌ ببریم.

میرزا تقی خان امیرکبیر یا میرزا محمدتقی خان امیرکبیر، پسر مشهدی قربان هزاوه‌یی فراهانی نوه تهماسب بیک است. (مشهدی قربان طباخ اشراف آن زمان که بعدها به طور اختصاصی طباخ آشپزخانه میرزا عیسی معروف به میرزا بزرگ قائم مقام فراهانی شد). میرزا تقی خان امیرکبیر در خانواده‌ای از طبقات پایینی ملت ایران در روستای هزاوه به دنیا آمد و با حفظ این امتیاز در دامان یکی از بهترین‌ و اصیل‌ترین خاندان‌های آن روز ایران تربیت یافت و رشد کرد.

  هزاوه در دو فرسخی شمال غربی شهرستان اراک و در مجاورت فراهان زادگاه خانواده بزرگ قائم مقام قرار داشت. کربلایی محمد قربان در سلک نوکران میرزا عیسی قائم مقام بزرگ درآمد و به مقام آشپزی رسید و در زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام دوم و صدر اعظم محمدشاه مقام نظارت در آشپزخانه را احراز کرد و در اواخر عمر قاپوچی قائم مقام شد. حشر و نشر میرزا تقی خان با فرزندان خانواده قائم مقام از سویی و استعداد و دقت نظر امیرکبیر از سوی دیگر از او شخصیتی می‌سازد که نظیر آن در عصر قاجار کمتر دیده می‌شود. راه یافتن امیر کبیر به کلاس درس فرزندان قائم مقام در حالی که امثال او حق تعلیم و تعلم نداشته‌اند و تعبیراتی که قائم مقام در خصوص او به کار می‌برد، عظمت شخصیت امیرکبیر را در همان دوران طفولیت نشان می‌دهد.
امیر چون به سن رشد رسید در دستگاه قائم مقام و دستگاه محمدخان زنگنه امیر نظام، وارد خدمات دولتی شد. تحریر و نویسندگی در محضر این دو شخصیت، آغاز کار امیرکبیر است. بعد از مدتی لشکر نویسی در سال 1251 هجری قمری به شغل و لقب مستوفی نظام در لشکر آذربایجان منسوب و ملقب گردید. بعد از سمت استیفا به وزیر نظامی فرمانده کل قوا می‌رسد و بعد از مدتی با جلوس ناصرالدین شاه بر تخت، محمدتقی خان، به لقب امیرکبیری، اتابکی و نائبی درآمد. در حالی که منصب صدارت و امیر نظامی را داشت. حسادت امثال میرزا آقاخان نوری و دسایس او همراه با مهدعلیا در این هنگام علیه امیرکبیر در شاه اثری نکرد و ازدواج امیر کبیر با خواهر تنی ناصرالدین شاه یعنی عزت الدوله اوضاع را کمی به نفع امیرکبیر آرام کرد. امیرکبیر سرگرم اصلاحات کلی شد در حالی که مملکت سخت گرفتار طغیان ناشی از هرج و مرج اواخر دوران محمدشاه بود.
  از مهمترین اقدامات وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: رسیدگی به وضعیت مشوش ارتش، اصلاح امور مالیاتی، ختم غائله خراسان و قلع و قمع کردن حسین خان سالار و پیروان میرزا علی محمد شیرازی، ختم قائله مازندران که سنگر و پناهگاه با بیان به سرکردگی ملاحسین شیرویه‌یی و ملاحمدعلی قدوسی بود. برافراشتن بیرق ایران در ممالک خارجه، تأسیس مدرسه دارالفنون، ایجاد روزنامه وقایع اتفاقیه در پنجم ربیع‌الثانی 1267 هـ.ق که بعدها با عناوین روزنامه دولتی ایران و روزنامه دولت علیه ایران و روزنامه ایران منتشر می‌شد، ایجاد چاپارخانه منظم، ساختن محلی برای توپ توپچیان به نام میدان توپخانه، منع رشوه و تأسیس کارخانه‌های مختلفی چون بلورسازی، چلواربافی، ماهوت بافی، اسلحه سازی، توپ ریزی و غیره.
  آنچه همواره نام امیر کبیر را در نهضت علم و دانش ماندگار خواهد کرد، همانا تأسیس مدرسه دارالفنون به سبک جدید و استخدام معلمین و استادان خارجی است که در کنار آنها اساتید برجسته ایران هم بودند و تدریس می‌کردند. گرچه بعد از تأسیس این مدرسه آنچه امیرکبیر در زمان حیاتش در نظر داشت متحقق نشد و حسودان امیرکبیر چون میرزا آقاخان نوری سلطه و نفوذ یافتند و اغراض و امیالشان را در این امر مهم دخالت دادند، از جمله بردن صد نفر شاگرد از شاهزادگان به نزد ناصرالدین شاه تا در این مدرسه تعلیم یابند. افسوس که یک روز پس از عزل امیرکبیر، معلمان فرنگی وارد تهران می‌شوند و گویی او را در حال توقیف ملاقات می‌کنند. میرزا آقاخان نوری با وجود آمدن معلمان از فرنگ، هنوز سعی در تعطیلی دارالفنون دارد که ناصرالدین شاه مخالفت می‌کند.
  سرانجام دشمنی امثال آقاخان نوری و مهدعلیا و... و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در 20 محرم 1268 هجری قمری، امیرکبیر از صدارت معزول شود و در 25 محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتی برکنار و چند روز بعد به کاشان تبعید شود. سرانجام به فرمان نامرد روزگار ناصرالدین شاه به دست نالایقی چون حاج علیخان مراغه‌یی معروف به حاجب‌الدوله به طرز فیجعی در حمام فین کاشان به لقاء حق برسد. روحش شاد.



"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""


روزى که امیرکبیر به شدت گریست
 سال 1264 قمرى، نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود.

هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند.

روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز.

چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند.

امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.


مأموریت های سیاسی ، مأموریت روسیه و ایروان

میرزا تقی خان از زمانی که منشی دستگاه قائم مقام بود تا وقتی که به صدارت رسید، به سه مأموریت سیاسی رفت. به روسیه، ایروان و به عثمانی. این سفرها از نظر ماهیت و مقام و مسئولیت او بکلی متفاوت بودند. در سفر روسیه که همراه خسرو میرزا رفت (45-1244) جوان بیست و دو ساله و در زمره دبیران بود. نه سال بعد که با ناصرالدین میرزای ولیعهد، برای ملاقات تزار روس روانه ایروان شد (1253) وزارت نظام آذربایجان را برعهده داشت. پس از شش سال که به سفارت فوق العاده ارزنةالروم برگزیده شد، با مقام وزارت، به نمایندگی مختار دولت در آن کنفرانس (63-1259) شرکت جست. 



  • محمدصادق فیروز

11



ملک نسا خانم معروف به عزت الدوله یا ملک زاده خانم دختر محمدشاه قاجار و مهدعلیا بود.
او خواهر ناصرالدین شاه محسوب می‌شد. پس از مرگ محمدشاه، مهدعلیا به مدت 45 روز و تا ورود موکب ناصرالدین میرزای ولیعهد از تبریز نیابت سلطنت را بر عهده داشت و طی این مدت به میرزا آقاخان نوری میدان بسیار داده بود و اورا نامزد صدراعظمی نموده بود.
.
با ورود شاه جوان متوجه شد که شاه صدراعظم خود را انتخاب نموده (میرزا تقی خان امیرکبیر) و لذا رابطه این دو نفر از ابتدا شکرآب شد. به ابتکار ناصرالدین شاه، عزت الدوله به ازدواج امیرکبیر درآمد تا مگر علقه خویشاوندی و محرمیت این رابطه را اصلاح کند. مهد علیا با ازدواج دخترش با یک آشپززاده مخالف بود.


ازدواج با امیرکبیر
ملک‌زاده با وجود ناخرسندی مهد علیا در روز جمعه 27 بهمن 1227 برابر با 22 ربیع الاول از سال 1265 قمری به همسری امیر کبیر درآمد.
.
حاصل ازدواج عزت الدوله با امیرکبیر دو دختر به نامهای تاج‌الملوک و همدم الملوک بود که به ترتیب با پسردایی‌های خود مظفرالدین میرزا (مظفرالدین شاه بعدی) و مسعود میرزا (ظل السلطان بعدی) ازدواج نمودند. محمدعلی شاه به این لحاظ نوه مشترک ناصرالدین‌شاه، امیرکبیر، و عزت الدوله بوده‌است.
.
پس از عزل امیر و قتل فجیع وی، عزت الدوله که هنوز در مرگ شوهر سیاهپوش بود، به فرمان مادر ابتدا با میرزا کاظم خان (پسر میرزا آقاخان نوری) و سپس با شیرخان اعتضادالدوله و بعد از آن با یحیی خان مشیرالدوله ازدواج نمود.
.
عزت الدوله در اواخر عمر می‌گفت: یک موی گندیده آن بچه آشپز، می‌ارزید به تمام هیکل این بچه اعیانها.



  • محمدصادق فیروز

باغ فین کاشان

باغ فین کاشان، نام یک باغ ایرانی است که در ۹ کیلومتری مرکز شهر کاشان، در انتهای خیابان امیرکبیر فعلی و روستای فین کوچک قدیم و در مجاورت چشمه سلیمانیه و بالادست دشتی با شیب ملایم قرار دارد. وسعت باغ بالغ بر ۲۳هزار متر مربع و شامل یک حیاط مرکزی است که با دیوار، بارو و برجهای استوانه شکل محصور شده‌است.

برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران آل‌بویه می‌رسانند. بقایای باغی در چند صد متری باغ فین(باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است. باغ کهنه در دوره ایلخانان مغول بیشترین گسترش را یافت. ساختمان باغ فعلی به دوران شاه‌عباس نسبت داده شده و طراح باغ را غیاث‌الدین جمشید کاشانی گفته‌اند. برخی نیز شیخ بهایی را طراح باغ معرفی می‌کنند.

کار ساخت و توسعه عمرانی باغ در دوره شاه صفی و شاه‌عباس دوم ادامه یافت و به اوج رسید. بناهای سردر ورودی، کوشک صفوی و یکی از حمام‌ها محصول این دوره‌اند. شاه سلیمان صفوی هم صفه‌ای پیرامون چشمه فین بنا نمود که احتمالا موجب تغییر نام چشمه فین به چشمه سلیمانیه شد. در دوره کریمخان زند و همزمان با وقوع چند زلزله پیاپی، باغ و ابنیه موجود در آن مورد مرمت قرار گرفت و بنای خلوت کریمخانی به آن افزوده گشت.

در دوره فتحعلی‌شاه قاجار، بخشهایی زیادی به ابنیه باغ افزوده شد. تقریبا مابقی ابنیه موجود در باغ، همگی محصول این دوران است. با ثبت ملی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری یافت. بنای موزه ملی کاشان بر خرابه‌های خلوت نظام‌الدوله و همچنین بنایی در حد فاصل کتابخانه و حمامها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمت قرار گرفت.

معماری باغ

وجود عناصر پویایی چون آب و درخت در کنار ابنیه که عناصر ثابت معماری هستند، هویتی زنده به این اثر فرهنگی و تاریخی بخشیده‌است. باغ فین یکی از مهمترین نمونه باغهای ایرانی است که همچنان پابرجاست. این باغ به خوبی روش ایجاد منظر فرهنگی را معرفی می‌کند.

باغ فین کاشان


در طراحی باغ فین، آب

اساسی ترین عنصر ‌است که به صورتهای راکد(در استخر و حوضخانه)، روان (در جویها)، فورانی (فواره‌ها) و جوششی (از حفره‌های منظم کف حوض) حضور دارد و هر یک، مفهومی خاص را تداعی می‌کند. آب فراوان و جریان آن در جویهایی با کاشی فیروزه‌ای، در محیطی که آب واقعا کمیاب است و درختانی با سایه گسترده در تضادی بزرگ با کویری خشک است که در پشت دیوارهای باغ گسترده‌است.

مهمترین گیاهان باغ، شامل ۵۷۹ اصله درخت سرو و ۱۱ اصله درخت چنار است. با توجه به قدمت این درختان، به نظر می‌رسد که درخت سایه‌گستر و همیشه سبز سرو در طراحی باغ نقش کالبدی داشته و کاشت معدود درختان خزان‌دار چنار موجود در باغ، فقط به منظور افزایش کیفیت بصری صورت گرفته‌ باشد. اغلب درختان بین ۱۰۰ تا ۴۷۰ سال سن دارند.

اندرونی کریمخانی و اتاق

شاه نشین مجموعه مسکونی است که در جنوب باغ قرار دارد ودر سال1176ق به دستور کریم خان ساخته شده و شامل چند اتاق تودرتو،حیاط و باغچه‌ای کوچک است که گفته می شود امیرکبیر40 روز در این ساختمان زندگی کرد.

در طراحی اولیه باغ، حفظ تقارن اهمیت ویژه‌ای دارد؛ اما به تدریج از این تقارن کاسته شد. در مرکز باغ، کوشک صفوی قرار دارد. حمام کوچک و عمارت سردر، سایر ابنیه دوره صفوی را تشکیل می‌دهند. کوشک قاجاری با نقاشی‌های زیبای سقفی و دیواری نیز در انتهای باغ و خارج از محور تقارن باغ واقع است.

حمام سلطنتی، موزه ملی، خلوت کریمخانی و اتاق شاه‌نشین ابنیه‌ای هستند که پس از صفویه به باغ افزوده شدند. این مجموعه، در کنار میدان نقش‌جهان و کاخ چهلستون، بیشترین بازدید کننده و گردشگر استان اصفهان را به سوی خود جلب می‌نماید. به دنبال تشکیل پرونده ثبت جهانی این اثر، در سال ۱۳۸۹ یونسکو دستور اعمال تغییراتی در سنگفرش و پیاده‌روهای باغ صادر نمود که این تغییرات انجام شده‌است.

حمام فین در باغ فین قرار دارد و به خاطرقتل میرزا تقی‌خان امیرکبیر در ۲۰ دی ۱۲۳۰خورشیدی مشهور است.

درقسمت جنوبی باغ فین دو حمام وجود دارد که به حمام کوچک و بزرگ معروف است. حمام کوچک از آثار دوره صفویه و همراه با بنای اولیه باغ فین ساخته شده‌است. حمام بزرگ در دوران قاجار به دستور فتحعلی شاه ساخته شد.

حمام بزرگ مخصوص امرا بود و حمام کوچک به استفاده خدام اختصاص داشت. در هریک از حمامها قسمت‌هایی شامل ورودی، گرمخانه، آبنما، خزینه، محل نظافت و سربینه (رختکن) به چشم می‌خورد. کانالهایی جهت تعویض آب خزینه‌ها و حوضچه‌ها در کف حمام‌ها وجود دارد. دیوار حمام‌ها با عایق رطوبتی مخصوص - ماسه، آهک یا ساروج - پوشانده شده‌است. این حمام دارای دالانها و راهروهای زیادی است و معماری زیبا



  • محمدصادق فیروز
ام

برای خواندن به ادامه مطلب بروید

• تأسیس مدرسه دارالفنون: مدرسه دارالفنون در زمان صدارت امیرکبیر، در هفت شعبه تأسیس شد و اولین مدرسه جدید ایران بود. شاهزاده‌های قاجار نخستین دانشجویان دارالفنون بودند. در دارالفنون اصول علمی جدید و دانش‌های مهندسی، پزشکی و فنون به جوانان آموزش داده می‌شد و بسیاری از معلم‌هاب آن از اروپا و به ویژه از کشورهایی چون اتریش، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه به کار گرفته شده بودند. پس از برکناری امیرکبیر، با وجود مخالفت‌های میرزا آقاخان نوری، مدرسه کار خود را ادامه داد.

• انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه: اولین شماره روزنامه وقایع اتفاقیه در سال سوم سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار در 18 بهمن 1229خورشیدی (برابر با 7 فوریه 1851 میلادی) و به کوشش امیرکبیر منتشر شد. به دستور امیرکبیر اشتراک این روزنامه برای هر یک از افرادی که از دستگاه دولتی بیش از  200 تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود. در این روزنامه، اخبار داخلی شامل خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. در برخی شماره‌ها نیز اخبار رویدادهای شهرهای ایران به چاپ می‌رسید. در بخش اخبار خارجی، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ می‌رسید. همچنین این روزنامه دارای صفحه حوادث نیز بود.

• رسیدگی به وضع مالیه: امیرکبیر در دوران صدراعظمی خود با رشوه خواری به مبارزه خاست. او دستور داد دریافتی‌های بی‌حساب و قطع مواجب بی‌جهتی که از دستگاه‌های دولتی می‌گرفتند؛ قطع شود. وی حقوق شاه را کاهش داد و ماهانه به دوهزار تومان رسانید و قرار گذاشت که هر ماه به او کارسازی کنند. وی مواجب بی‌حسابی که حاج میرزا آقاسی برقرار کرده بود، قطع کرد. وی سروسامانی به قوانین مالیاتی داد و صورت عواید و مخارج آن را تعدیل کرد. تیولدارانی که حق دیوان را نمی‌دادند، امیر تیول آن‌ها را ضبط کرد. او همچنین برای ماموران دولتی حقوق ثابت تعیین کرد.

• اصلاحات اجتماعی: امیرکبیر، دستور داد که رسم قمه‌کشی و لوطی‌بازی از شهرها و راه‌ها برداشته شود. وی حمل اسلحه سرد و گرم را ممنوع کرد. وی قاعده بست‌نشینی را لغو کرد.

امیرکبیر، دستور داد که باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود؛ در تبریز تیرباران شد

• سر و سامان دادن به ارتش: امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.

• اصلاح سیاست خارجی: امیرکبیر، دستگاه وزارت امور خارجه را توسعه داد. تأسیس سفارت‌خانه‌های دائمی در لندن و سن‌پترزبورگ، ایجاد کنسولگری در بمبئی، عثمانی و قفقاز؛ تربیت کادر برای وزارت امور خارجه و تنظیم دفتر اسناد سیاسی از کارهای اوست.

• اصلاحات مذهبی: امیرکبیر، در پی منع قمه‌زنی و اصلاح امور روضه‌خوانی برآمد. وی نسبت به علمای مذهبی با احترام خاصی برخورد می‌کرد، با این حال میرزا ابوالقاسم امام جمعه تهران، از جمله روحانیونی بود که به شدت به مخالفت با امیرکبیر برخاست و بسیاری از روحانیون دیگر نیز به همراهی با او برخاستند.

• حذف القاب و عناوین: امیرکبیر، القاب و عناوین فرمایشی را موجب زیان‌های اجتماعی می‌دانست و در نامیدن دیگران به گفتن واژه "جناب" اکتفا میکرد، حتی نسبت به مقام صدارت.

• فرمان قتل سیدعلی محمد باب: امیرکبیر، دستور داد که باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود؛ در تبریز تیرباران شد.

• فرمان قتل سالار پسر آصف‌الدوله: سالار والی خراسان که طرفدار تجزیه‌طلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدین‌شاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد و آنان را سرکوب کرد.


  • محمدصادق فیروز

امیر کبیرشناسنامه امیر کبیر

میرزا محمد تقی‌خان فراهانی مشهور به امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌ های ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار بود.
تولد۹ ژانویهٔ ۱۸۰۷ م.، هزاوه
مرگ۱۰ ژانویهٔ ۱۸۵۲ م.، کاشان
ملیتایرانی


  • محمدصادق فیروز
آنچه از نسل امیرکبیر در استان البرز شاهد حضورش هستیم دختر «تاج الملوک» یعنی «قمرالملوک اعتماد قاجار» است.
 

قمرالملوک قاجار متولد سال 1285 هجری قمری است و با اطلاعاتی که کسب کرده ایم وی تنها بازمانده دوره قاجار در کشور است که آخرین روزهای عمر خود را دریکی از آسایشگاه های استان البرز سپری می کند؛ او پیشتر در یکی از هتل‌های تهران زندگی می کرده؛ تفاوت سبک زندگی شاهانه با آنچه دراین دوران تجربه می کند شاید حرف های ناگفتی فراوانی داشته باشد؛حضور این بازمانده در البرز دیگر درنگی نمی طلبد و بدون وقت کشی باید رفت...
 
فصل دوم تاریخ: دیداری نا به فرجام با قمر الملوک قاجار

 
18 ربیع الاول 1434 هجری قمری یکی از روزهای دیماه مصاف با 18 ربیع الاول 1268 هجری قمری تاریخ  به قتل رسیدن امیر کبیر در حمام فین کاشان بهترین زمان بود تا سری به نوه مشهورترین صدر اعظم ایران تنها بازمانده از دوره قاجار بزنیم؛ برای دیدار با او باید راهی انتهای شهر کرج جایی نزدیک به کوه‌های البرز شویم.
 
بارها و بارها در محافل مختلفی شنیده بودیم که ایران کوچک مهد مفاخر و مشاهیر است اما اکنون دیگر حضور نسلی از دوره قاجار آن هم نوه امیرکبیر در استان البرز مهری متقن بر این ادعا زد که به واقع البرز مهد مفاخر، مشاهیر و هنرمندان است.
 
در یک صبح سرد زمستانی بارانی راهی مسیری شدیم که ما را به نوه امیرکبیرصداعظم ایران می رساند؛ عکاس خبرگزاری مهر هم از روز قبل آفیش شده بود تا لحظه هایی ماندگار را از دل تاریخ بیرون بکشد و بازهم تیتر یک مفاخر فرهنگی کشور بنام  البرزی ها ثبت شود.

در طول مسیر بارها و بارها تصویر امیرکبیر را در ذهن مرور کردم.... تا اینکه به آخرخط رسیدم. اینجا انتهای کرج است، جایی نزدیک به دامنه های ستبر البرز، در فراسوی قله‌ها، اینجا آسمان نزدیک تر است انگار، کوچه ای عادی را طی کردیم تا به مجتمعی رسیدیم که نوه امیرکبیر در آنجا نگهداری می شود، حتی نمیشود تصورکرد که نوه امیرکبیر یکی از برجسته‌ترین صدراعظم های ایران در چنین جایی زندگی می کند! این کوچه شبیه بسیاری از کوچه های دیگر این شهر است؛ اما پشت این درها فرزندی ازنسل امیرکبیر زندگی می کند که گویا سالها است فراموش شده و در گوشه‌ای از یک آسایشگاه زندگی می‌کند. در این گیرو دارها و افکار بودم که به خود آمدم و دیدم هنوز به اتفاق عکاس پشت درب سفید این مجتمع در انتظار هستیم... با وجود آنکه هماهنگی‌های لازم با بهزیستی به عمل آمده  اما هنوز امکان ورود به داخل مجموعه را نداریم.
 
ساعت 11 صبح است و با اینکه بیش از یک ساعت است دق الباب کرده ایم اما درها هنوز به رویمان باز نشده؛ یک  ساعت بعد تماس گرفته می شود که با تمام تلاش هایی که صورت گرفته امکان دیدار با نوه امیرکبیر بنا به دلایل نامشخصی دست نمی‌دهد.
 
فکرش هم ناراحت کننده است برای خبرنگار جماعت کار نشد ندارد حتی اگر بشود از دیوارهم برای شکار این سوژه باید چاره اندیشی کرد و هرطور که می شود بنحوی وارد مجموعه شد درهمین فکر بودم که  درست در اوج ناامیدی به یکباره خانمی میانسال با روپوشی سپید برتن و چمکه های عاج دار بلندی در را به رویمان باز می کند و می گوید اجازه دارید وارد شوید و کوتاه با مدیر آسایشگاه صحبت کنید تا شاید راضی شود.
 
خانم جلوتر می رود تا هدایت مسیر را عهده دار شود.... از توصیف فضا جز یک حیاط معمولی با  شاخه های خشک در فصل سرد زمستان و قطره های بارانی که زمین را خیس کرده و پرده های آبی رنگی که از پشت شیشه ها پیدا است چیزی چشم را به خودش جلب نمی کند.
 
این بار به حضور مدیر مجموعه می رسیم خانمی خوش سیما و مقرراتی  که پشت میز ریاست مجموعه قرار دارد، آن سوی خط از طرف بهزیستی کرج در حال هماهنگ کردن هستند اما گویا این هماهنگی از نوعی دیگری است اینها را از شمه خبرنگاری میشد حدس زد، گوشه ای از دیوار این آسایشگاه تصاویری از سالمندان کنار هم چیده شده است...بارها و بارها عکس ها را زیر رو کردم تا شاید نشانه ای از خاندان صدر اعظم ایران در آن پیدا کنم، اما انگار قرار است این دیدار دست ندهد....
 
آن سوی دیوار لیستی از فهرست غذای روزانه نوشته شده و کنارش منشوری از حقوق سالمندان.....مدیرمجموعه بعد از آنکه مکالمه اش به پایان رسید سعی می کند که متقاعدمان کند که این دیدار را فراموش کنیم؛ اما مگر می‌شود!!!
او می گوید قمرالملوک دچار فراموشی و هذیان است، بعد از مرگش هم فقط وکیل اش است که کارهایش را عهده دار خواهد بود.سپس شماره ای از وکیل خانوادگی قاجار را می دهد، "آقای علیزاده" میگویند در صورت موافقت ایشان اجازه این ملاقات را داریم.
 
آقای علیزاده پس از شنیدن صحبتها برخلاف مخالفت های مدیرمجموعه کاملاً با دیدی باز موضوع را می پذیرد و می گوید باید چند روز فرصت بدهیم!! قطعاً حلاوت این دیدار با صبر شیرین تر خواهد بود؛ ما هم شاید دست از پا دراز تر از این دیدار نافرجام بازگشتیم اما به امید اینکه بزودی این دیدار دست دهد.
 
فصل سوم تاریخ: دیدار با نوه صدر اعظم ایران در البرز
 

چند روز از بازگشتمان گذشت، از دست دادن سوژه ای به این مهمی شاید تا سالها جای افسوس را برایم باقی می گذاشت از این رو عزم خود را جزم کردم تا هرطور شده بدون توجه به نوع برخوردهای احتمالی و... تنها تمرکزم را روی سوژه اصلی قرار دهم. بالاخره پیگیری های مکرر جواب داد و از پایتخت مجوز این دیدار به شرط ها و شروط ها صادر شد. اما این دیدار یک شرط داشت و آن اینکه به هیچ عنوان مصاحبه ای با وی صورت نگیرد و تنها اجازه داریم عکس بگیریم!! در این مواقع است که می گویند کاچی به از هیچی... طبق قولی که دادیم قرار شد فقط برای گرفتن عکس دوباره عازم آسایشگاه شویم.

وقتی زنگ ورودی را به صدا درآوردیم عکاس مهر عنوان کرد که لنز دوربین اش را جا گذاشته؛ مثل خیاطی که قیچی ندارد!!! به واقع  این تاریخی ترین گزارشی است که تا به حال نوشته ام و هیچ گاه فراموش نخواهم کرد... به هر روی مجبور شدم تا برگشت عکاس مدتی را با مدیرمجموعه سپری کنم، کمی سخت بنظر می رسید...اما کم کم یخ شان باز شد و وقتی دیدند واقعاً مشتاق دیدن قمرالملوک هستم از من دعوت کردند که به همراه شان طی سرکشی وارد مجموعه و به قول قدیمی ها وارد اندرونی شان شویم...
خلاصه در نخستین اتاق این آسایشگاه  نوه امیرکبیرسکنی گزیده بود، خانم پیر و دوست داشتی که میخواستی ساعت ها کنارش بنشینی و با خاطرات گذشته به سالهای دور سفر کنی؛ اما افسوس که این مجوز را نداشتیم و فقط چند دقیقه اجازه گرفتن عکس وجود داشت.
 
او نه یک شاهزاده خانم با لباس های فاخر بود و نه همچون پدربزرگش جبه برتن داشت؛ او یک دوشیزه خانم  با لباس هایی معمولی، مثل بقیه انسانها بود... در سیمایش رگه هایی از اجدادش به چشم می آمد و خوش سر و زبان بود.
مدیرآسایشگاه ابتدا قمرالملوک را توجیه کرد و گفت: «برای بزرگداشت پدربزرگت قرار است گزارشی تهیه کنند و میخواهند از شما عکس بگیرند.» او هم با کلام دلنشین خود ابراز رضایت کرد و گفت: «خوب عکس بگیرید...» این عکس بگیریدش بدجور صدر اعظمانه بود!! عکاس از راه رسید و عکس‌های خود را از آخرین بازمانده امیرکبیرد ر تاریخ به ثبت رساند؛ قمرالملوک بسیار خوش مشرب و دوست داشتنی بود و مدام از ما سوال می‌پرسید. به او می گفتند زیاد صحبت نکند می گفت: «من کی روزش حرف زدم که شبش بخواهم حرف بزنم!» او تشخیص نمی داد الان روز است یا شب!!
شعرهایی را پراکنده زمزمه می کرد که حاکی از یاس و ناامیدی بود او می گفت زندگی کرده و دیگر به آخر خط رسیده است.. اما پشت چشمانش حرف های ناگفته فراوانی موج می زد که شاید مجال بیانش نبود...او هنوز سرزنده بود؛ شوق و امید به زندگی در چشمانش خودنمایی می کرد.
 
بیشتر مراوداتمان حول محور ژست گرفتن های قمرالملوک برای ثبت لحظه های ماندگار گذشت...حالت دست و پنجه هایش نشان می داد که زندگی مرفه ای را داشته و اکنون روزگار او را به این آسایشگاه کشانده است..آنطور که عنوان می شد بستگانش در خارج از کشور هستند و او در اینجا غریب است.
مدیرآسایشگاه در شرح حال نوه امیرکبیر گفت: او به بیماری وسواس دچار است و گذشته  مرفه اش اکنون زندگی در اینجا را برایش کمی دشوار ساخته ؛ تجربیات و سبک زندگی پیشین او با اکنون زمین تا آسمان متفاوت است؛ او روزی موزییسن بوده، عادت به پوشیدن لباس های آنتیک و شیک داشته است، حمامش هم مجلل و با تشریفات بوده  دراینجا حتی برای استحمام نیز مقاومت می کند زیرا زندگی که قبلاً داشته بسیار با آنچه اینجا تجربه می کند فرق دارد.او حتی مدتی هم در یکی از هتل های تهران زندگی می کرده و در نهایت تصمیم گرفته می شود که به کرج کوچ کند و روزهای پایانی عمرش را در اینجا بگذراند. 

وقتی درباره جزئیات بیشتر گذشته قمرالملوک قاجار کنکاش کردیم وکیل اش با وجود نهایت همکاری تا آخرین لحظه از پاسخ دادن به بسیاری از سوالات سرباز زد....
درپایان این دیداربه یادماندنی مدیرآسایشگاه با لبخندی دلنشین گفت: این گزارش باتمام پیگیری هایتان نتیجه داد قطعاً خوشحال هستید ما نیز به جهت همکاری هایشان با تشکرعازم تهیه گزارش شدیم؛ حوالی ظهر بود سایر سالمندان در فضای لابی مجموعه در حال هواخوری بودند....
  
قطعاً مفاخر بیشمار دیگری همچون قمرالملوک ها در جای جای این استان حضور دارند  این مفاخر و مشاهیر سرمایه های فرهنگی این کشور هستند که باید تا زمان زنده بودنشان به یادشان بود، به دیدارشان رفت و برایشان بزرگداشت گرفت.

در پایان باید بگوییم قمر الملوک قاجار نوه صدر اعظم ایران که اقدامات پدربزرگت امروز بر صفحه کتاب قطور  تاریخ این کشور از دوران قاجار یادگار مانده؛ گرچه تو در ماه های پایانی عمرت بسرمی بری و همه چیز را به ظاهر فراموش کرده ای، اما یک تاریخ و یک نسل هستند که از اقدامات پدربزرگ ات به نیکی یاد می کنند.آری اقدامات مردان بزرگ تاریخ این کشورهیچ گاه از حافظه تاریخ این مرز و بوم پاک نخواهد شد.

  • محمدصادق فیروز

میرزا تقی خان، پسر کربلایی محمد قربان فراهانی، ملقب به اتابک اعظم امیر نظام و امیر کبیر، از بزرگترین رجال سیاسی و بزرگترین وزرای ایران در حدود سال ۱۲۲۳ قمری در فراهان به دنیا آمد


امیرکبیر

وی در خانواده‌ای از طبقات پایین جامعه به دنیا آمد. امیر کبیر کودکی و نوجوانی را در کنار خانواده قائم مقام سپری کرد. او از هوش سرشاری برخوردار بود.

امیر در کودکی هنگامی که ناهار فرزندان قائم مقام را می‌آورد، برای باز پس بردن ظروف در حجره می‌ایستاد و آنچه معلم به ایشان می‌آموخت، فرامی‌گرفت. روزی قائم مقام به آزمایش پسرانش آمد و هر چه از آنان پرسید، ندانستند. اما امیر جواب داد.

قائم مقام پرسید: تقی تو کجا درس خوانده‌ای؟ وی گفت: روزها که غذای آقازاده‌ها را می‌آورم، ایستاده می‌شنوم. قائم مقام انعامی به او داد، نگرفت و گریه کرد. به او گفت چه می‌خواهی؟ وی گفت: به معلم امر فرمایید درسی را که به آقازاده‌ها می‌دهد به من هم بیاموزد. قائم مقام پذیرفت و معلم را فرمود تا به او  نیز بیاموزد.

دوران کودکی و جوانی میرزا تقی خان زیر نظر و تربیت قائم مقام سپری شد. او شیوه‌های منشی گری، نامه‌نگاری و صدور احکام دیوانی را از قائم مقام آموخت تا آنجا که قائم مقام، تحریر و نگارش پاره‌ای از احکام و نوشته‌ها را به میرزا تقی‌خان محول کرد.

به تدریج کار او در محدوده شغل دبیری قرارگرفت و از رموز و ضوابط امور اداری و دیوانی به خوبی آگاهی یافت و به خاطر کفایت و لیاقتی که وی از خود نشان داد و بیشتر از آن علاقه شدیدی که ناصرالدین شاه به وی داشت به سمت صدراعظمی شاه منصوب شد.

عناوین امیر کبیر:
کربلایی محمد تقی، میرزا محمدتقی‌خان، مستوفی نظام، وزیر نظام، امیر نظام، امیر کبیر، امیراتابک اعظم، همچنین وی شوهرخواهر ناصر الدین شاه نیز شد.

اقدامات امیر کبیر در زمان صدارت:

  • ایجاد نظم در جامعه؛ در پی نظمی که او در جامعه برقرار کرد کمتر ظالمی قادر بود بر بیچارگان فقیر تعدی کند. وی دزدی و هرزگی و شرارت را درجامعه به حداقل رساند
  • براندازی رشوه‌خواری در جامعه
  • براندازی رسم قمه کشی؛ در تهران آن زمان رسم بود که جوانان قمه می‌بستند
  • سروسامان دادن به خزانه مملکت و قطع حقوق بسیاری از درباریان و وابستگان آنها
  • تأسیس اداره آگاهی؛ وی برای این که از روابط کارگزاران و مأموران دولت با مردم مطلع باشد اداره‌ای مخصوص و سرّی تشکیل داد و مأموران این اداره با لباس چوپان، گدا، فروشنده دوره گرد، راهزن و ... همه جا نفوذ داشتند و هر جا کار خلافی از کسی سر می‌زد، بی درنگ امیر را با خبر می‌کردند
  • واگذاری محاکم شرع به علمای صالح و براندازی رسم شکنجه
  • ساخت بیمارستان و مایه کوبی اجباری آبله در جامعه؛ هر کس از بیماری آبله می‌مرد، بستگان او را 5 تومان جریمه می‌کرد
  • ایجاد چاپارخانه برای مرسولات پستی، ایجاد میدان توپخانه و عمارت آن و همچنین سبزه میدان تهران
  • ساخت 200خانه در بیرون شهر برای مردم
  • تاسیس مدرسه دارالفنون و راه‌اندازی نخستین روزنامه در ایران به نام وقایع اتفاقیه
  • ایجاد کارخانه‌های پارچه بافی، شکر ریزی، چینی و بلورسازی، کاغذ سازی، چدن ریزی
  • فرستادن ایرانیان به خارج برای تحصیلات و تدریس در ایران
  • استخدام استادان خارجی و تصمیم به جایگزینی آنها با ایرانیان
  • ترویج ترجمه و انتشار کتب علمی
  • ترویج ساده نویسی و لغو القاب
  • مرمت ابنیه تاریخی
  • فرستادن صنعتگر به روسیه و مقابله صنعتی با روسیه توسط دست توانای استاد کاران اصفهانی
  • بسط فلاحت و آبیاری
  • توسعه تجارت داخلی و خارجی
  • کوتاه کردن دست اجانب در امور کشور
  • تعیین مشی سیاسی معینی در سیاست خارجی
  • اصلاح امور مالی و تعدیل بودجه

امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در دوره ناصرالدین‌شاه قاجار بود. اصلاحات وی، اندکی پس از رسیدن به صدارت و با توجه به سن کم شاه (16 سال) آغاز شد و تا پایان صدارت کوتاه مدت او (سه سال و سه ماه) ادامه یافت.

دشمنی افرادی مانند آقاخان نوری و مهدعلیا و نادانی ناصرالدین شاه باعث شد تا در 20 محرم سال 1268 هجری قمری، امیرکبیر از صدارت معزول و در 25 محرم از امارت نظام و از تمام مشاغل دولتی برکنار و چند روز بعد به کاشان تبعید شود.

اما دشمنان وجود او را بیش از این تحمل نکرده و سرانجام وی به فرمان ناصرالدین شاه در روز جمعه 20 دی سال 1230 به دست نالایقی چون حاج علیخان مراغه‌ای معروف به حاجب‌الدوله در حمام فین کاشان به شهادت رسید.


  • محمدصادق فیروز

خانه امیرکبیر یکی از خانه های تاریخی شهر تبریز است ، این خانه دو طبقه که محل زندگی و بخشی از محل کار امیرکبیر است بیش از ۹۰ درصد تخریب شده و تنها دو پلان از آن باقی مانده بود. امیرکبیر، یکی از صدراعظم‌های ایران در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار بود. امیرکبیر همسر عزت‌الدوله، خواهر ناصرالدین‌شاه قاجار، پدر تاج‌الملوک همسر مظفرالدین‌شاه قاجار و پدربزرگ محمدعلی‌شاه، ششمین پادشاه از دودمان قاجار بود.اصلاحات امیرکبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز گشت و تا پایان صدارت کوتاه او دنبال شد. مدت صدارت امیر کبیر ۳۹ ماه (سه سال و سه ماه) بود. وی بنیان‌گذار دارُالفُنون بود که برای آموزش دانش و فناوری‌های نو به فرمان او در تهران پایه‌گذاری شد. هم‌چنین انتشار روزنامهٔ وقایع اتفاقیه از جمله کارهای وی به‌شمار می‌آید. امیرکبیر پس از این که با دسیسهٔ اطرافیان شاه از جایگاه خود برکنار و به کاشان تبعید شد، در حمام فین به دستور ناصرالدین‌شاه به قتل رسید. پیکر وی در شهر کربلا به خاک سپرده شده‌است.کار مرمت خانه امیرکبیر از نیمه اول سال ۹۲ آغاز و تا دو ماه دیگر به پایان می رسد. قدمت خانه امیرکبیر مربوط به اوایل دوره قاجار است و مرمت آن با هزینه یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال انجام می شود. کاربری این خانه قدیمی فرهنگی و هنری بوده و پس از مرمت به نام خانه هنرمندان صنایع دستی آذربایجان شرقی فعالیت خواهد کرد. یک هنرمند مجسمه‌ساز، مجسمه‌ی امیرکبیر را برای خانه‌ی او که در تبریز واقع‌ شده‌ است، می‌سازد.حدود ۵ ماه پیش، به سفارش سازمان زیبا سازی شهرداری تبریز ساختن مجسمه‌ امیرکبیر را آغاز کردم. قرار است این مجسمه در تبریز و در پارکی که خانه‌ی امیرکبیر آن‌جاست یا جلو در خانه‌ی او نصب شود. این هنرمند درباره‌ی این مجسمه توضیح داد: ارتفاع مجسمه‌ی امیرکبیر ۲ مترو ۲۰ سانتی‌متر است و از جنس برنز تهیه خواهد شد.ابتدا ماکت این مجسمه را تهیه کردم و بعد مدلاژ آن را با گل ساختم و اکنون نیز در حال انجام ریزه‌کاری‌های مجسمه هستم. بعد از این مرحله قرار است که قالب‌گیری انجام شده و مجسمه تهیه شود.خانه امیر کبیر واقع در پارک امیر کبیر سال ها به صورت خرابه در گوشه ای رها شده بود ، اما چند وقتی است که این خانه زیر نظر سازمان میراث فرهنگی مراحل بازسازی خودرا طی می کنید.



  • محمدصادق فیروز